%0 Journal Article %T تحلیل تکنیک توازی در حکایت ملک شهرمان و پسرش قمرالزمان در هزار و یک شب %J کهن‌نامه ادب پارسی %I پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی %Z 2383-0603 %A مسبوق, سید مهدی %A دلشاد, شهرام %D 2017 %\ 06/21/2017 %V 8 %N 1 %P 107-125 %! تحلیل تکنیک توازی در حکایت ملک شهرمان و پسرش قمرالزمان در هزار و یک شب %K توازی %K هزار و یک شب %K روایت %K ملک شهرمان و پسرش قمرالزمان %R %X توازی یکی از شگردهای روایت است که داستان­پرداز در موقعیت­های مختلف ناگزیر از به­کارگیری آن است. این تکنیک در انسجام­بخشی به ساختار روایت، شخصیت­پردازی، القاء اندیشه­ها و معانی ضمنی اثر، آماده­سازی پیرنگ و غیره به نویسنده کمک شایانی می­کند. پژوهش حاضر انواع توازی و کارکردهای آن را در یکی از قصه­های هزار و یک شب با عنوان ملک شهرمان و پسرش قمرالزمان در چهار محور مختلف توازی رویداد، شخصیت، وصف و اندیشه، با هدف شناخت چگونگی به­کارگیری توازی در این قصه مورد مطالعه قرار داده تا از این رهگذر به شناختی از چگونگی به­کارگیری این تکنیک توسط پردازندگان هزار و یک شب دست یابد. برآیند پژوهش نشان می­دهد که اگر چه این تکنیک را نمی­توان به تمامی قصه­های هزار و یک شب و قصه­های افسانه­ای کهن تعمیم داد؛ اما از آنجا که افسانه­ها معمولاً از نظامی واحد و کلّی تبعیت می­کنند و ساختاری متناظر و تکراری در بسیاری از قصه­ها تکرار می­گردد می­توان گفت توازی از شگرد­های مهم پردازندگان هزار و یک شب بوده است که با به­کارگیری ساختار فرمولی در افسانه­­ها و قصه­های پریان تناسب زیادی دارد. در این قصه، توازی برای القاء ایده­های مرکزی کتاب نظیر سیطرۀ تقدیر، زن­محوری، عشق­مداری، قیاس­مندی و اصل تناظر میان پدیده­ها به­کار رفته­است. %U https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_2867_fad37b8a7dbdcd2f98daede63d6bed1e.pdf