پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
کهننامه ادب پارسی
2383-0603
2383-0611
1
1
2010
08
23
بررسی عناصر داستانی در متن پهلوی کارنامة اردشیر بابکان
1
24
FA
محمدتقی
راشد محصّل
استاد بازنشستة پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
سیّده فاطمه
موسوی
دانشجوی کارشناسی ارشد فرهنگ و زبانهای باستانی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
safa.musavi@yahoo.com
اسطورههای کهن در روند بازآفرینی در دورههای بعدی، ویژگیهای اساطیری، شخصیتهای خداگونه، خرق عادت و قداست خود را میبازند و در مجموع از آنها داستانی با بنمایهها و عناصر کهن باقی میماند. در این پژوهش، کارنامة اردشیر بابکان ـ یکی از این داستانهای برجای مانده از اسطوره ـ را بر اساس عناصر داستانی موجود در آن میکاویم و ویژگیهای داستانی و روایی آن را مورد توجه قرار میدهیم. این عناصر عبارتند از: درونمایه، حقیقتمانندی، پیرنگ، کشمکش، شخصیتپردازی، زاویة دید، صحنهپردازی، گفتگو و لحن. وجود این عناصر در این متن، نشاندهندة ساختار داستانی در آن است. یکی از نتیجههای چنین پژوهشی، میتواند اثبات وجود بنیادهای داستانپردازی در ایران باستان و بررسی ویژگیهای آن باشد.
کارنامة اردشیر بابکان,عناصر داستان,داستانپردازی,ایران باستان
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_25.html
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_25_ffeedb7652d3fc36716ee1fd805af82c.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
کهننامه ادب پارسی
2383-0603
2383-0611
1
1
2010
08
23
بنمایههای لذّتگرایی در شاهنامه و تأثیرپذیری از افکار اپیکوریستی
25
38
FA
عبدالله
حسنزاده میرعلی
عضو هیئت علمی دانشگاه سمنان
hasanzadeh.mirali@yahoo.com
لیلا
شامانی
دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سمنان
lshamani2007@gmail.com
لذّتگرایی نظریهای است که در آن افراد بشر، بهبود زندگی خود را در لذّتجویی میدانند و خوشباشی و اغتنام فرصت را پیشة خود میسازند. لذّتگرایی و شادخواری در طول تاریخ، سابقهای طولانی در بین مردم دارد. اپیکور ـ فیلسوف یونانی ـ مکتبی با افکار لذّتگرایی به وجود آورد که با وجود مخالفتهای فراوان به راه خود ادامه داد و طرفدارانی بهدست آورد. اپیکوریستها خدایان را انکار میکنند و معتقدند زندگی انسان، منحصر به همین دنیاست؛ پس انسان تا زمانی که در این دنیاست باید شاد باشد. این افکار، در آثاری چون شاهنامة فردوسی هم مؤثّر افتاده است. شاهان و پهلوانان ایرانی، در مجالس بزم خود غالباً از می و رامشگران استفاده مینمایند. اما این دو عنصر به تنهایی اسباب لذّت آنها را فراهم نمیآورد، آنها به زن نیز توجّهی خاص دارند و از شکار و چوگانبازی نیز برای تفریح و غمزدایی استفاده میکنند. شاهنامة فردوسی، سرشار است از شادیها و لذّتگراییها، و فلسفة اپیکور نیز شادی را توصیه میکند. اما اینکه اندیشههای شادباشی و لذّتگرایی در شاهنامه، چقدر با فلسفة اپیکور تطابق دارد، خود بحث دیگری است. دنیای حماسی شاهنامه را نمیتوان با دنیای اپیکور ـ فیلسوف سرخورده ـ یکی دانست و تمایزاتی در این میان، وجود دارد که در بخش شاهنامه و اپیکوریسم و نتیجهگیری نهایی بدان پرداخته شده است.
لذّتگرایی,شادخواری,اپیکور,شاهنامه
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_26.html
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_26_7623370e9b6ad591c5587210febfc2e9.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
کهننامه ادب پارسی
2383-0603
2383-0611
1
1
2010
08
23
پیوند معنایی میان حکایت اصلی و حکایتهای فرعی در قلعۀ ذات صور مثنوی
39
58
FA
مریم
مشرّف
دانشیار دانشگاه شهید بهشتی
m.mosharraf@yahoo.com
مولانا در مثنوی از اسلوب خاصّ قصّه گویی استفاده کرده است. او در این شیوه، حکایتهای بسیاری را در دل یک حکایت بزرگ گنجانده و مثلها و حکایتوارههای بسیاری را با داستان اصلی خود همراه کرده است. آیا او فکر معیّنی را دنبال میکرده است، یا آوردن حکایتها فقط بر اثر عملکرد زنجیرۀ تداعی و بدون جهتگیری روشنی صورت گرفته است؟ به عبارت دیگر، آیا میان حکایت اصلی و حکایتهای فرعی، ارتباط معنوی روشنی وجود دارد؟ در این مقاله ضمن بررسی داستان دژ هوشربا یا قلعۀ ذات صور در دفتر ششم مثنوی، کوشیدهایم ارتباط معنایی میان حکایت اصلی و حکایتهای فرعی روشن شود. در این تحلیل از روش تجزیۀ متن به واحدهای معنایی کوچکتر و کشف رابطۀ واحدهای معنایی جزئی با معنای اصلی، مطابق روشهای نقد ساختاری گرمیا ـ منتقد فرانسوی ـ استفاده شده است.
مولوی,مثنوی,حکایت,پیوند معنایی,حکایت دژ هوشربا
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_27.html
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_27_dcbd8dd67591ed4cf1fcc25a9c641862.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
کهننامه ادب پارسی
2383-0603
2383-0611
1
1
2010
08
23
حماسههای رستم و خاندانش
59
72
FA
نسترن
صفاری
دکترای زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات
safarinastaran@yahoo.com
مظاهر
مصفا
استاد بازنشسته دانشگاه تهران
ژاله
آموزگار
استاد بازنشسته دانشگاه تهران
آنچه در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته است، حماسههای رستم و خاندان اوست. <br />یافتههای تحقیق نشان میدهد که داستان رستم، اصلی سکایی دارد و این فرض با نبود نام رستم و زال در اوستا و طرح بسیار کمرنگ حضور این پهلوانان در ادبیات پهلوی، هر چه بیشتر تقویت میشود. <br />این قوم با رسیدن به شرق ایران و تغییر نام «زرنگ» به «سیستان»، با خود، آمیختهای از فرهنگ «دولتشهرهای» آسیای مرکزی را به ارمغان آوردهاند، فرهنگی که ملهم از بنمایههای ایرانی، یونانی و هندی بود و ضمناً با فرهنگ کوشانی و شکوفایی هنری آن بیگانه نبود. <br />فردوسی با توجه به روایات شفاهی و گاه مکتوب شرق ایران و خراسان بزرگ ـ که گوسانها (خنیاگران) آن را اشاعه داده بودند و اغلب در عصر او به کتابت درآمده بود ـ و تبدیل آنها به شعر عروضی، اثری درخشان پدید آورد. <br />فردوسی با کنار گذاشتن پهلوانان کهن، و محور ساختن رستم در تمام داستانهای شاهنامه (از زمان منوچهر پیشدادی تا گشتاسب کیانی تقریباً 700 سال) سعی در حفظ وحدت اثر حماسی ایران ـ شاهنامه ـ داشته است. <br />سلسله نسبهای به دست آمده از منظومههای حماسی دیگر (بهمننامه، فرامرزنامه، برزونامه، جهانگیرنامه،...) که تقریباً الگوهایی مشابه دارند، این فرض را تقویت میکند که همگی بر اساس یک متن و الگوی واحد، شکل گرفتهاند. <br />بیشتر نامهای به دست آمده از افراد این خاندان پهلوانی، مربوط به منظومة بهمننامه است. همچنین تعداد نامهای بهدست آمده از فرزندان مؤنّث این خاندان، در مقایسه با فرزندان ذکور آنها بسیار کمتر است.
اسطوره,حماسه,رستم,خاندان رستم,گرشاسب,زال,سام
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_28.html
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_28_59f002349be6c1be6114ea9220f654cd.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
کهننامه ادب پارسی
2383-0603
2383-0611
1
1
2010
08
23
خواب در شاهنامه
73
92
FA
احمد
گلی
دانشیار دانشگاه تربیت معلم آذربایجان
ah.goli@yahoo.com
رقیه
رجبی
دانشجوی کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت معلم آذربایجان
خواب از جمله احوال اسرارآمیزی است که بیان کیفیّت و اسرار نهان آن، دیریاب، بل دستنایافتنی است. تعبیر و تحلیل رؤیاها از جمله پیچیدهترین و رازآلودترین مسائل و موضوعات بشری است. <br />گزارش رؤیاها در حکایتهای شاهنامه، در ایجاد شوق و امید برای نیل به آرزوها و تهدید و ترس از انجام عملی، در شکلگیری قصّهها، نقش مهم و بسزایی دارد. پهلوانان و شاهان در موقعیّتهای مختلف، برخی از وقایعی را که در آینده به وقوع خواهد پیوست، در خواب میبینند. این وقایع ممکن است دربردارندۀ پیامهای شادی و جشن و پیروزی، یا خبر از رویدادی ناگوار باشند. بسیاری از شخصیّتهای برجستۀ شاهنامه دست کم یکبار در خواب، رویدادِ پیش از وقوع را دیدهاند. به همین دلیل نیاز بررسیِ چنین پدیدهای در شاهنامه احساس میشود. در این مقاله، کوشش شده است کمّ و کیف این قضایا در میان شاهان و پهلوانان شاهنامه، تحلیل و بررسی شود.
خواب,رؤیا,شاهنامه,تعبیر خواب
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_29.html
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_29_eb44d401021bbae18d5cce4ef22fdb7a.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
کهننامه ادب پارسی
2383-0603
2383-0611
1
1
2010
08
23
عوامل چشمزخم در شعر شاعران فارسی
93
110
FA
غلامحسین
غلامحسینزاده
دانشیار دانشگاه تربیت مدرس
ggholamhoseinzadeh@yahoo.com
محمود
روحالامینی
استاد دانشگاه تهران
افسون
قنبری
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس
aphsoon@gmail.com
شعر فارسی علاوه بر آنکه نمایانگر اندیشهها و احساسات شاعران است، تجلّیگاه افکار، اعتقادات، آداب، رسوم، و فرهنگ حاکم بر جامعة ایشان نیز هست. از اینرو بررسی عناصر فرهنگ عامّه در شعر شاعران، از دو دیدگاه، قابل توجه و حائز اهمّیت است: یکی استخراج ویژگیهای فرهنگی این عناصر از خلال شعر شاعران، و دیگر نقد و بررسی شیوة بهرهگیری شاعران از این عناصر در هنرپردازیهای شاعرانة خویش. <br />از جملة این عناصر که در فرهنگ همة ملل جهان رواج گستردهای دارد، عنصر چشمزخم است. شواهد بسیاری دربارة این عنصر اعتقادی و فرهنگی بشر، در افسانههای قدیمی ملل، متون دینی و پایگاههای اینترنتی معاصر وجود دارد. در متون شعری فارسی نیز دربارة چشمزخم، ابیات و شواهد متنوّع و بسیاری میتوان یافت که تنوّع آنها، حاکی از اهمّیت فرهنگی و ادبی ویژة این عنصر در متون ادبی است. <br />بررسی دواوین شاعران بزرگ زبان و ادبیات فارسی، نشان میدهد عنصر چشمزخم از وجوه گوناگون، مورد توجه ایشان قرار گرفته است و شاعران با باریکاندیشیهای خود، مفاهیم جدیدی را در این زمینه آفریدهاند که پیش از آنان سابقهای نداشته است.
چشمزخم,شعر فارسی,فرهنگ عامّه,ادبیات فارسی,عوامل آسیبرسان
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_30.html
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_30_eadf5261fcf77cb1334b1fc33711293b.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
کهننامه ادب پارسی
2383-0603
2383-0611
1
1
2010
08
23
نامجویی در شاهنامه
111
126
FA
رحمان
مشتاقمهر
دانشیار دانشگاه تربیت معلم آذربایجان
r.moshtaghmehr@yahoo.com
اصغر
برزی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت معلم آذربایجان
asgar_barzi@yahoo.com
در بنیان داستانهای حماسی ایران، صدها موضوع بشری است که چشم عالم را به حیرت افکنده، امّا موضوع «نامجویی» از درخشندگی بیشتری برخوردار بوده است. نام و نامجویی، نقشهای گوناگونی را در داستانهای حماسی شاهنامه رقم زده و مضامین مختلفی را به خود اختصاص داده است. پهلوانان شاهنامه برای به دست آوردن نام، به پیکار برمیخیزند و برای حفظ آن، جان میبازند. نام، عالیترین خواستة فردوسی و پهلوانان شاهنامه است که در این مقاله، آن را کلیدیترین واژة داستانهای باستانی ایران معرفی کرده و از منسجمترین و شاخصترین مؤلّفهها در حماسة ملّی ایران قلمداد کردهایم.
نام و ننگ,تابو,رستم,فردوسی و شاهنامه
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_31.html
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_31_cc052fbacf683811f24145dfdcc7b356.pdf