پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
کهننامه ادب پارسی
2383-0603
2383-0611
4
2
2013
08
23
پیشدرآمدی بر مطالعة روایت و روایتپژوهی
1
19
FA
فروغ
آقایی میبدی
استادیارادبیات فارسی، پژوهشگاه علوم انسانی
aghaee.forough@yahoo.com
.
در روایتشناسی که از عمر آن بیشتر از چند دهه نمیگذرد، نظریهپردازان روایت را وسیلهای جهت انتقال دانش و معرفت دانسته و دامنة آن را بسی گستردهتر از قبل تعریف کردهاند. این شاخه از پژوهش ادبی ناظر بر تحلیل روایت و خصوصاً اشکال و انواع راوی و مطالب دیگر است و بهعنوان نظریهای مدرن عمدتاً با ساختارگرایی اروپایی مرتبط است، هرچند بررسیهای قدیمی اشکال و صنایع روایی از دوران بوطیقای ارسطو را نیز از آثار مربوط به علم روایت و روایتپژوهی میتوان دانست. در این مقاله هدف ارائۀ تعریفی از روایت، ماهیت، کارکرد و پیشینة تاریخی آن به همراه معرفی برخی نظریهپردازیهای جدیدی است که در چهارچوب آن میتوان انواع روایت را بررسی کرد.
نقد ادبی,ساختارگرایی,روایت,تاریخچۀ روایتشناسی,نظریههای روایت,طرح,راوی
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_1008.html
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_1008_a8d2c5542e72da12a3c550685fe2c8b9.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
کهننامه ادب پارسی
2383-0603
2383-0611
4
2
2013
08
23
بررسی دلالتهای ضمنی گفتوگو در داستان رستم و اسفندیار از دیدگاه علم معانی
21
45
FA
زهرا
حیاتی
استادیار پژوهشگاه علوم انسانی
hayati.zahra@gmail.com
.
در بلاغت سنتی، دو سطح معنایی واژهها و گزارهها با اصطلاحاتی چون معنای ظاهری و باطنی، معنای حقیقی و مجازی، معنای اولیه و ثانویه، و دلالت صریح و دلالت ضمنی شناخته میشوند. علم معانی که در کنار بیان و بدیع، یکی از اصلیترین شاخههای علوم بلاغی است، کارکرد مجـازی جملات و دلالتهای ضـمنی آن را بازمیشناسد. مبـانیِ این علم نشان میدهد گاه افق معنایی متن از طریق دلالتهای ضمنی جملات حاصل میشود. ازآنجاکه در علم معانی دلالتمندی سخن با توجه به حال مخاطب و اقتضـای موضوع دریافت میشود، با دستهبندی گروههـای همسخن و تحلیل گفتوگوهای آنان در موقعیتهای مختلف داستان میتوان به طور مشخص و مستدل به معانی مجازی گفتوگوها و کارکرد هنری آن دست یافت؛ چنانکه در داستان رستم و اسفندیار میتوان استدلال کرد: 1. پردازش درونمایه و تأثیر عاطفی داستان رستم و اسفندیار بر معانی مجازی گفتوگوها استوار است. 2. گفتوگوهایی که در معنای حقیقی و اولیه فهمیده میشوند، یا کارکرد داستانی دارند و به نقاط فصل و وصلی شبیه هستند که رویدادها را به یکدیگر متصـل میکنند یا کارکرد عاطـفی دارند و احساسات شخصیتها را به صورت مستقیم بیان میکنند. 3. طیف دلالتهای ضمنی میتواند درونمایة داستـان، کانون عاطفی روایت، وضعیت تراژیکی داستـان و ویژگیهای شخصیتها را در دادههای کمّی و عینی بازنماید؛ چنانکه زیربنای مشترک معانی مجازی کلام اسفندیار، اعتراض و انتقاد از دو قدرت مسلم شاهنامه ـ رستم و گشتاسب ـ است و ایستادگی او را در برابر سنت حماسی فاش میکند؛ یا بسامد تقریباً یکسان معانی «مقاومت» و «سازش» در گفتوگوهای رستم از یکسو شخصیت پیر و با تجربه او را نشان میدهد و از سوی دیگر جایگاه برزخی او را در داستان مشخص مینماید.
شاهنامه,رستم و اسفندیار,معانی,دلالت ضمنی,گفتوگو
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_1009.html
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_1009_2d26800d4c9af11c866b036c40d4a4e4.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
کهننامه ادب پارسی
2383-0603
2383-0611
4
2
2013
08
23
وحدت «ساختاری ـ واژگانی» جملههای همسانی (پیوسته)، یکی از الگوهای نحوی موسیقیآفرین در مثنوی
47
67
FA
ابوالقاسم
رادفر
استادپژوهشگاه علوم انسانی
a.radfar@gmail.com
محمد
پاکنهاد
دکتری ادبیات فارسی
mpaknahad7@gmail.com
.
مثنوی معنوی از شگرفترین آثاری است که پیوسته مورد نقد و تحلیل قرار گرفته است. یکی از ویژگیهای منحصر به فرد این شاهکار ادبی، وحدت «ساختاری ـ واژگانی» جملههای همسانی (توازن نحوی و واژگانی) است. منظور از جملههای همسانی، جملههای مرکبی است که جملهوارههایشان با هم، رابطة همپایگی، تفسیری، بدلی یا تأکیدی دارند و هر یک از این جملهوارهها ممکن است مرکب وابسته باشند. باید اعتراف نمود که به نقش الگوهای نحوی، در ایجاد بلاغت و موسیقی کمتر توجه شده است. اگر صناعاتی مثل موازنه و ترصیع و... که مبتنی بر روش تسجیع و تکرار هستند، از دیدگاه نحوی بررسی شوند، روشن میشود که روش موازنه و ترصیع، جملههای همسانی است که ساختار زبانی و دستوری یکسانی دارند؛ یعنی این الگوی نحوی، بستر آن صناعات است. آنچه که الگوی وحدت «ساختاریـ واژگانی»، بر صنایع مذکور فزونی دارد، این است که در صنایع مذکور آهنگ واژگان و خصوصاً آهنگ پایانی جملهها اهمیت دارد و کمتر به وحدت ساختار دستوری و وحدت واژگانی توجه میشود. مولانا به نحو شگفتانگیزی این الگوی نحوی را چه در دیوان و چه در مثنوی به کار میگیرد و از تکرار واژگان و ترکیبات و جملهها ابایی ندارد. چه بسا همین ساختار یکسان، موجد موسیقی در شعر وی است. این مقاله در عین آنکه نکتهای دستوری را تبیین و توصیف مینماید، به بررسی زبان اثر از حیث زیباشناختی نیز میپردازد که به سبکشناسی منجر میشود.
زبان,سبک,تسجیع,جملههای مرکب همسانی (پیوسته) و وابسته,وحدت ساختار و واژگان,موسیقی
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_1010.html
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_1010_eced99e942507bd25a9ba989a8bf3c49.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
کهننامه ادب پارسی
2383-0603
2383-0611
4
2
2013
08
23
تاریخ ادبیات در تاریخ (مطالعة موردی: منابع تاریخی قرن دهم)
69
92
FA
سیدمهدی
زرقانی
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد
irzarghani@yahoo.com
محمدجعفر
یاحقی
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد
ferdows@um.ac.ir
هادی
بیدکی
دانشجوی کارشناسی ارشد
h.bidaki@stu.um.ac.ir
.
مسئلة مقاله، جستوجوی اطلاعات تاریخ ادبیاتی در منابع تاریخی است. نویسندگان کتابهای تاریخ ادبیات غالباً تذکرهها را به عنوان منبع اصلی خود قرار میدهند، حال آنکه کتابهای تاریخی، به اعتبار موضوعشان و نیز ارتباط مستقیم نویسندگانشان با نهاد قدرت باید به عنوان یکی از منابع درنظرگرفته شوند. مقاله نشان میدهد که برخی چهرههای ادبی که در منابع تذکرهای از قلم افتادهاند، در منابع تاریخی به عنوان شاعر معرفی شدهاند. نیز اختلافنظرهایی میان نویسندگان کتب تاریخی از یکسو با تذکرهنویسان و از سوی دیگر با مورخان ادبی وجود دارد. هرچند ممکن است در بسیاری موارد حق با مورخان ادبی باشد، نمیتوان منابع تاریخی را یکسره کنار گذاشت. منابع تاریخی از جهت «مخاطبشناسی شاعران»، که موضوعی محوری در نظریة تاریخ ادبیات نوین است، نیز حائز اهمیت هستند. گزارشها، قضاوتها و اطلاعات این آثار، به عنوان نماینده و بیانگر ذهنیت مورخان نسبت به نهاد شعر، به خودی خود قابل بررسی است. مقاله در سه بخش اصلی تنظیم شدهاست: شاعران از قلم افتاده، شاعران مضبوط و اختلاف نظر مورخان و نویسندگان تاریخ ادبی دربارة آنها و سرانجام چهرههایی که در گفتمانهای مسلط جامعة کلاسیک طبعآزمایی کردهاند، اما کسی آنان را به عنوان شاعر نمیشناسد.
تاریخ ادبی,تاریخ شعر,منابع تاریخی,قرن دهم
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_1011.html
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_1011_2d09bb8b67a4f31f4089382ade84ce5b.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
کهننامه ادب پارسی
2383-0603
2383-0611
4
2
2013
08
23
مجمعالفضلا
93
107
FA
علیرضا
شعبانلو
استادیارادبیات فارسی، پژوهشگاه علوم انسانی
alirezashabanlu@yahoo.com
.
نوشتن تذکرة شعرا در حوزة رواج و گسترش زبان فارسی، بیش از همه در فرارودان و هند، سابقه و روایی دارد. پس از تألیف <em>لبابالالباب</em>، وقفة طولانی در نوشتن تذکره روی داد و در قرن نهم فقط <em>تذکرةالشعرای</em> <em>دولتشاه</em> نوشته شد، اما از اواخر قرن دهم تذکرهنویسی به ویژه در هند رونق گرفت؛ در آنجا به دلیل وجود حکومتهای ایرانی، محیط مناسبی برای حضور شاعران و نویسندگان فارسیزبان فراهم آمده بود. یکی از تذکرههای مهم که در این دوره تألیف یافت، <em>مجمعالفضلای</em> محمد عارف بخارایی است که متأسفانه تاکنون تحقیق بایستهای دربارة احوال مؤلف و کتابش انجام نگرفته است و اکثر محققان صرفاً به نقل سخنان عبدالحی حبیبی و علیرضا نقوی پرداختهاند و چیزی بر آنها نیفزودهاند. یکی از دلایل گمنامی مجمعالفضلا و مؤلفش، کمیابی نسخههای آن است. از این تذکره تنها دو نسخة شناختهشده وجود دارد؛ یکی در دانشگاه پنجاب لاهور و دیگری در دانشگاه تهران. در این مقاله کوشش میشود تا ضمن تحلیل و نقد تحقیقات پیشین دربارة تذکرة <em>مجمعالفضلا</em>، این تذکره بر اساس نسخة موجود در دانشگاه تهران، بررسی و معرفی شود.
تذکره,تذکرهنویسی در هند,مجمعالفضلا,محمد عارف
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_1012.html
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_1012_0096d66a583bb4b4a11bf95694da84f8.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
کهننامه ادب پارسی
2383-0603
2383-0611
4
2
2013
08
23
تحلیل خویشکاریهای ضد حماسی بهمن در بهمننامه و مقایسة آن با خویشکاریهای پهلوانان الگویی حماسه
109
130
FA
معصومه
طالبی
مدرس مدعودانشگاه شهید بهشتی
masoome.talebi@gmail.com
.
<em>بهمننامه</em> از منظومههای پهلوانیای است که پس از <em>شاهنامه</em> و به سیاق اثر عظیم فردوسی سروده شد. این اثر ذکر پهلوانیهای بهمن ـ پسر اسفندیارـ و ثبات او در انتقامجویی از خاندان رستم، پس از مرگ او است؛ اما خویشکاریهای بهمن در بسیاری موارد بیشتر از آنکه حماسی و پهلوانی باشد، به شکلی ضدحماسی جلوهگر شده و در مغایرت با پیشفرضهای الگویی در رابطه با یک پهلوان حماسی است. رعایت نکردن چهارچوب ساختاری حماسه و بیمقدمه واردشدن بهمن ـ به عنوان قهرمان ـ به داستان، شکستهای پیدرپی بهمن، کمرنگ بودن فره ایزدی در او و کمفروغ بودن مشروعیتش به عنوان پادشاهی آرمانی، نبرد با یلان سیستانی و به آتش کشاندن سیستان به جای مبارزه با انیران و اهریمنان، نداشتن خویشکاری نبرد با زیانکاران، پشت سرگزاردن هفتخانی آرام و بدون مبارزه و شکست او در تنها نبردش با زیانکاری چون اژدها، از مهمترین عواملی هستند که انتظار مخاطب حماسه را برای مواجهشدن با پهلوانی/ شاهی نمونه و آرمانی برآورده نساخته و عظمتی را که لازمة حماسه است، به او یادآور نمیشوند. به نظر میرسد قرار دادن رستم و خاندانش به عنوان هماوردان بهمن، نیز در شکلگیری چنین تناقضاتی نقش داشته و زیربنای ساختاری تفکر سراینده که ناخودآگاه رستم را ابرمرد دنیای حماسه میداند، بر فضای اثر غلبه کرده و پهلوانی را پرورانده که خویشکاریهایش در مقابل یلان سیستانی بسیار ضعیف و کمفروغ جلوه میکند.
حماسه,بهمننامه,یلان سیستانی,پیشفرضهای الگویی
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_1013.html
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_1013_1333301dc09546289c2cf2a8da989b49.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
کهننامه ادب پارسی
2383-0603
2383-0611
4
2
2013
08
23
تحلیل بنمایههای استفهام در دیوان ناصرخسرو
131
154
FA
ناصر
نیکوبخت
استادادبیات فارسی،دانشگاه تربیت مدرس
nikoubakht@yahoo.com
مجید
هوشنگی
دانشجوی دکتری ادبیات فارسی، دانشگاه تربیت مدرس
magid.1358@yahoo.com
.
ابیات سؤالی در <em>دیوان</em> ناصرِخسرو، در مقایسه با دیگر شاعران تعلیمی، بسامد زیادی دارد. ما در این مقاله در پی پاسخگویی به این سؤالات خواهیم بود که دلیل اتکای شاعر بر استفاده از سؤال در تعلیم چیست؟ و آیا میتوان این نکته را از ویژگیهای سبک فردی ناصرِخسرو تلقی کرد؟ <br />در این مقاله کوشش شده است ضمن پاسخگویی به این سؤالات مسئله با رویکردهای متفاوت تحلیل و بررسی شود. این پژوهش به شیوة توصیفی ـ تحلیلی و با رویکرد دیالکتیکی دلایل عمدة شاعر در اتکا به سؤال در روش تعلیم را در موارد زیر جستوجو کرده است: 1. اثرپذیری از ویژگیهای سبکی <em>قرآن کریم</em>، 2. اثرپذیری از روش تدریس و آموزش سقراط در تعلیم مخاطب، 3. بهکارگیری جنبة بلاغی و زیباییشناسانة استفهام در بالابردن غنای هنری شعر، و 4. استفاده از روش تبلیغی اسماعیلیه در مراحل دعوت به این مکتب فکری. در این تحقیق با توجه به آمار مستخرج از <em>دیوان</em> ناصرِخسرو به این جنبههای بنیادین پرداخته میشود.
سبکشناسی,ناصرِخسرو,استفهام,قرآن کریم,روش سقراطی,بلاغت,اغراض ثانوی
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_1014.html
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_1014_3f3487f8cd2f681c125791acfb151959.pdf