@article { author = {., .}, title = {.}, journal = {Classical Persian Literature}, volume = {7}, number = {2}, pages = {1-21}, year = {2016}, publisher = {Institute for Humanities and Cultural Studies}, issn = {2383-0603}, eissn = {2383-0611}, doi = {}, abstract = {.}, keywords = {}, title_fa = {سخن‌گوی‌مردِ شاهنامه و پیشینه‌ی مانوی‌زروانی آن}, abstract_fa = {«سخن­گویی» صفتی است که فردوسی در شاهنامه (به­جز مواردی که آن را درباره­ی انسانِ زیاده­گو به­­کار می­برد) به کسانی ناشناخته می­دهد و آن را با ویژگی­های نیکِ دیگر چون بیدارمغز، بینادل، روشن­دل و ... همراه می­کند. تصویری که فردوسی از سخن­گوی­مردِ شاهنامه ارائه می­دهد، تصویری است از انسانی ناشناخته؛ امّا کامل. وجود مردی مینوگوهر و ناشناخته در ادبیاتِ مانوی­زروانی پیشینه دارد. می­توان بر آن شد که بارِ معنایی واژه­ی ترکیبی سخن­گوی را در معنایِ انسان کامل، واژه­ی wāxš (روح) از ریشه­ی vak- (سخن گفتن) می­کشیده است؛ چنان­که در متنی مانوی به فارسی میانه، انسانی مینوگوهر با واژه­ی wāxš و به­ریختی ناآشکار و روح­وار نشان داده می­شود که صرفاً سخن او قابل شنیدن است. در متن زروانی دادستان مینوی خرد نیز شخصیّت «مینوی خرد» کـه با «دانا» سخن می­گوید و راه را بـدو می­نماید، مبهم و روح­وار است. با توجّه بدین پیشینه که از سنجشِ متن (M 2/I) مانوی و متن پهلویِ زروان­گرای مینوی خرد و وزیدگی­های زادسپرم برمی­آید، شایـد بتوان مقصود از سخن­گوی را در شاهنامه، متأثّر از اندیشه­های مانوی­زروانی که بسیار به هم نزدیک است، انسانی مینوگوهر و کمال­یافته دانست که هیأتی ناشناخته دارد؛ امّا راه­نماینده­ی دیگران است. }, keywords_fa = {شاهنامه,سخن‌گوی,wāxš,مانویّت,مینوی خرد,زروانیّه}, url = {https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_2620.html}, eprint = {https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_2620_1d2dbafd3d9bbdc2614bfa53c3ecb1ea.pdf} } @article { author = {Esparham, Davoud and ramazani, mehdi}, title = {.}, journal = {Classical Persian Literature}, volume = {7}, number = {2}, pages = {113-130}, year = {2016}, publisher = {Institute for Humanities and Cultural Studies}, issn = {2383-0603}, eissn = {2383-0611}, doi = {}, abstract = {.}, keywords = {}, title_fa = {بحثی انتقادی درباره شطرنج و متعلقات آن در برخی شروح متون عرفانی}, abstract_fa = {درک درست از متون مختلف ادبی و پی­بردن به معانی باطنی آن، منوط به فهم صحیح و عاری از استنباط­های مغشوش است. از جمله متونی که علاوه بر معانی ظاهری نیاز به تبیین وجوه مختلف و تعابیر گوناگون دارد، متون عرفانی است؛ لذا موضوع تشریح در این متون به خاطر مسائل فوق الذکر، اهمیت مضاعفی دارد. این در حالی است که شاعران و عارفان برای بیان مافی­الضمیر خود بعضاً از اصطلاحاتی مضمون­آفرینی یا نمادپردازی کرده­اند که حتی در حوزه مطالعاتی شارحان جامع­الاطراف نیز نیست؛از جمله این اصطلاحات که لغزشگاهی برای شارحان و به تبع آن خوانندگان محسوب می­شود، مربوط به بازی شطرنج است. نوشتۀ حاضر بر آن است تابااستفاده از روش استقرایی و با بازخوانی دقیق آثاربرخی شاعران عارف، به تحلیل روش درست این بازی و پیچیدگی­ها و ظرایف آن بپردازد و برخی شروح متون عرفانی در این زمینه را مورد نقد و بررسی قرار دهد. حاصل پژوهش نشان می­دهد که شارحان محترم، به خاطر پیچیدگی خاص این بازی، اغلب یا از توضیح ابیات چشم­پوشی کرده­اند و یا اینکه بعضاً دچار لغزش شده­اند. از جمله اصطلاحات مورد اختلاف بین شارحان می­توان به «شه­رخ زدن»، «فرزین بند»و «طرح نهادن»، اشاره کرد.}, keywords_fa = {شطرنج,نقد,متون عرفانی,طرح نهادن,شه‌رخ زدن,فرزین بند}, url = {https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_2931.html}, eprint = {https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_2931_45d02bbd7eea1dd63c874d37573307f3.pdf} } @article { author = {Jalali, Mohammad Amir and ., .}, title = {.}, journal = {Classical Persian Literature}, volume = {7}, number = {2}, pages = {23-49}, year = {2016}, publisher = {Institute for Humanities and Cultural Studies}, issn = {2383-0603}, eissn = {2383-0611}, doi = {}, abstract = {.}, keywords = {}, title_fa = {تأثیر و تأثرات متون عرفانی پارسی در مواجهه با ادب عُذری عرب}, abstract_fa = {مقالۀ حاضر به نحوۀ حضور سروده­های شاعران ادب عُذری در برجسته­ترین متون عرفانی ایرانی تا پایان قرن هفتم هجری می­پردازد. جدول­های پایانیِ مقاله دربردارندۀ سروده­هایی از شاعران عذری است که نگارندگان آنها را در متون عرفانی یافته و در بیشینۀ موارد برای نخستین­بار نام سرایندگان آن­ها را تعیین کرده، و گاهی نیز به تصحیح آنها پرداخته­اند. نگارندگان برآنند که ایرانیان در حفظ، حیات و حرکت ادب عذری، سهمی بیش از خود اعراب داشته­اند: اشعار پراکندۀ شعرای عذری در الأغانیِ ابوالفرج اصفهانی گردآوری و حفظ شد؛ موضوعات آن در الزُّهرۀ ابن­داوودِ اصفهانی، تئوریزه شد؛ اشعار آن به دست ابونصر­سَرّاج طوسی و مُستَملی بُخاری به متون مدرسی صوفیه راه یافت؛ در صافی ذهن و ضمیر عرفای خراسان همچون ابوسعید و شبلی (که اصالتی خراسانی داشت) به لطیف­ترین معانی عارفانه «تأویل» شد؛ روایات پراکندۀ آن به دست نظامی نظم یافت؛ به دست عرفایی همچون احمد غزّالی، عطار و مولانا «تمثیل»­های فراوانی از آن ساخته و شخصیتهای آن به «نماد» تبدیل شد؛ و در نهایت، مضامینِ آن در غزلِ شعرایی بزرگ همچون سعدی به زیباترین­ شکل کمال­یافت. باری، لیلی در نهایت در ذهن عرفای ایران چنان جایگاهی یافت که نماد خداوند شد. مقالۀ حاضر به نحوۀ حضور سروده­های شاعران ادب عُذری در برجسته­ترین متون عرفانی ایرانی تا پایان قرن هفتم هجری می­پردازد. جدول­های پایانیِ مقاله دربردارندۀ سروده­هایی از شاعران عذری است که نگارندگان آنها را در متون عرفانی یافته و در بیشینۀ موارد برای نخستین­بار نام سرایندگان آن­ها را تعیین کرده، و گاهی نیز به تصحیح آنها پرداخته­اند. نگارندگان برآنند که ایرانیان در حفظ، حیات و حرکت ادب عذری، سهمی بیش از خود اعراب داشته­اند: اشعار پراکندۀ شعرای عذری در الأغانیِ ابوالفرج اصفهانی گردآوری و حفظ شد؛ موضوعات آن در الزُّهرۀ ابن­داوودِ اصفهانی، تئوریزه شد؛ اشعار آن به دست ابونصر­سَرّاج طوسی و مُستَملی بُخاری به متون مدرسی صوفیه راه یافت؛ در صافی ذهن و ضمیر عرفای خراسان همچون ابوسعید و شبلی (که اصالتی خراسانی داشت) به لطیف­ترین معانی عارفانه «تأویل» شد؛ روایات پراکندۀ آن به دست نظامی نظم یافت؛ به دست عرفایی همچون احمد غزّالی، عطار و مولانا «تمثیل»­های فراوانی از آن ساخته و شخصیتهای آن به «نماد» تبدیل شد؛ و در نهایت، مضامینِ آن در غزلِ شعرایی بزرگ همچون سعدی به زیباترین­ شکل کمال­یافت. باری، لیلی در نهایت در ذهن عرفای ایران چنان جایگاهی یافت که نماد خداوند شد.}, keywords_fa = {حبّ عذری,تأویل,تصرّفات هنری,عرفان ایرانی,لیلی و مجنون}, url = {https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_2559.html}, eprint = {https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_2559_024520b20fba253667c80ee9af3e87cc.pdf} } @article { author = {., . and ., .}, title = {.}, journal = {Classical Persian Literature}, volume = {7}, number = {2}, pages = {51-77}, year = {2016}, publisher = {Institute for Humanities and Cultural Studies}, issn = {2383-0603}, eissn = {2383-0611}, doi = {}, abstract = {.}, keywords = {}, title_fa = {بررسی تطبیقی نقش اسطوره‌ای «آب» در داستان کوراوغلو با شاهنامة فردوسی و روایات شفاهی آن}, abstract_fa = {اساطیر و حماسه ارتباطی تنگاتنگ با هم دارند، از این‌رو برای شناخت آثار حماسی باید عناصر اسطوره‌ای را نیک شناخت. یکی از این عناصر اسطوره‌ای که رمز هستی است و با اساطیر آفرینش، پیوندی ناگسستنی دارد، اسطورة «آب» است. این عنصر که به عنوان یکی از عناصر متضاد چهارگانة جهان مادی در نزد اکثر ملل، مظهر جاودانگی و تداوم حیات است، دارای نقش اسطوره‌ای گشته است. در داستان کوراوغلو نقش اسطوره‌ای آب در کنار کوه وآتش برجسته است. اسبان اسطورهای برآمده از آب، گذر از آب، قوشابولاغ که قهرمان داستان را فره‌مند می‌کند و او را قدرت بازو، نعرة پهلوانی و هنر خنیاگری می‌بخشد با آب حیات ارتباط دارد، اگرچه نمود دیگر آب حیات را در آخر داستان می‌بینیم که کوراوغلو با خوردن آن به چهل تنان می‌پیوندد. نقش مشترک آب در داستان کوراوغلو و شاهنامۀ فردوسی و روایت‌های شفاهی آن حماسی ملی ملت‌های ترک زبان، نشان از ارتباط تنگاتنگ و ظریف فرهنگ‌ها با یکدیگر دارند. این مقاله به مقایسة اسطورة آب در داستان حماسی کوراوغلو و شاهنامۀ فردوسی و روایت‌های شفاهی می‌پردازد.}, keywords_fa = {شاهنامه,کوراوغلو,آب,اسطوره}, url = {https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_2560.html}, eprint = {https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_2560_911081cf3f221ae5583adafc388e3603.pdf} } @article { author = {Mehrabi Sharif Abad, Sahar and Purnamdariyan, Taghi}, title = {.}, journal = {Classical Persian Literature}, volume = {7}, number = {2}, pages = {131-153}, year = {2016}, publisher = {Institute for Humanities and Cultural Studies}, issn = {2383-0603}, eissn = {2383-0611}, doi = {}, abstract = {.}, keywords = {}, title_fa = {تحلیل سبکی روضة الکتّاب با تکیه بر مقایسۀ تحیّات و دعوت‌نامه‌ها}, abstract_fa = {روضة الکتّاب مجموعه­ای از اخوانیات به جای مانده از قرن هفتم به قلم صدر قونیوی است. نثر این کتاب از خصوصیات کلّی نثر مکاتیب قرن هفتم پیروی می­کند. اخوانیات این کتاب موضوعات متفاوتی دارند، ولی در آن میان دو دستۀ تحیّات (نامه­هایی که صرفاً به قصد احوال­پرسی و بیان دوستی نوشته شده­اند) و دعوت­نامه­ها (خواندن دوستی به مهمانی) قابل­توجّه هستند. در این مقاله، به بررسی خصوصیات سبکی این دو پرداخته­ایم و نشان داده­ایم که دعوت­نامه­ها به رغم کمی تعداد، خصوصیاتی در لایه­های واژگانی و نحوی و بلاغی دارند؛ از جمله استفاده از صورخیال، جمله­های کوتاه­تر و ساده­تر، و بسامد بالای واژگان حسّی که بیشتر با طبیعت و عشرت مرتبط هستند. این خصوصیات آنها را برجسته­ می­کند و در خواننده تأثیر می­گذارد}, keywords_fa = {روضة الکتّاب,اخوانیه,تحیّات,دعوت‌نامه,سبک‌شناسی}, url = {https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_2930.html}, eprint = {https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_2930_486a8a0e29101615bebb4d7c875e101a.pdf} } @article { author = {., . and Ebrahimzadeh, Mohammad Kazem}, title = {.}, journal = {Classical Persian Literature}, volume = {7}, number = {2}, pages = {79-112}, year = {2016}, publisher = {Institute for Humanities and Cultural Studies}, issn = {2383-0603}, eissn = {2383-0611}, doi = {}, abstract = {.}, keywords = {}, title_fa = {دستورمندی جملۀ ساده در نثر فنی (مطالعۀ موردی: منشآت خاقانی)}, abstract_fa = {پیدایش نثر فنی را به پیروی از زبان عربی دانسته‌اند؛ ولی آیا این پیروی همۀ سطوح صرفی، نحوی، بلاغی و معنایی را دربر گرفته است؟ وضعیت سطح دستوری زبان در این وام‌گیری چگونه است؟ در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی بسامدی دستورمندی جمله در منشآت خاقانی و مقایسۀ آن با دو نمونه‌ از نثر مرسل و بینابین پرداخته شده است. یافته‌ها نشان می‌دهد که در حدود پنج درصد جمله‌ها در منشآت خاقانی، نادستورمند است؛ ولی در بخش‌هایی از تاریخ بیهقی و مقدمۀ شاهنامۀ ابومنصوری، این میزان به شانزده درصد می‌رسد. افزون بر این، گوناگونی ساختار‌های نادستورمندِ جمله در منشآت خاقانی، بسیار کمتر از دو کتاب دیگر است. برپایۀ این نتایج، می‌توان دستورمندی جمله را یکی از ویژگی‌های سبکیِ نثر فنی و نشان‌دهندۀ تکامل نثر دانست که خود در پی عواملی مانند «جلوگیری از پیچیدگی متن»، «ریزبینی نویسنده در گزینش دقیق واژگان و کاربرد دستور» و همچنین «دوری از زبان عامیانه» بوده است.}, keywords_fa = {نثر فنی,منشآت خاقانی,دستورمندی جملۀ ساده,سیر تطور نثر,هنجارگریزی نحوی,‌ نشانداری}, url = {https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_2561.html}, eprint = {https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_2561_60a2c0b520a5f525328ae630bcfe98f6.pdf} }