اسطورههای کهن در روند بازآفرینی در دورههای بعدی، ویژگیهای اساطیری، شخصیتهای خداگونه، خرق عادت و قداست خود را میبازند و در مجموع از آنها داستانی با بنمایهها و عناصر کهن باقی میماند. در این پژوهش، کارنامة اردشیر بابکان ـ یکی از این داستانهای برجای مانده از اسطوره ـ را بر اساس عناصر داستانی موجود در آن میکاویم و ویژگیهای داستانی و روایی آن را مورد توجه قرار میدهیم. این عناصر عبارتند از: درونمایه، حقیقتمانندی، پیرنگ، کشمکش، شخصیتپردازی، زاویة دید، صحنهپردازی، گفتگو و لحن. وجود این عناصر در این متن، نشاندهندة ساختار داستانی در آن است. یکی از نتیجههای چنین پژوهشی، میتواند اثبات وجود بنیادهای داستانپردازی در ایران باستان و بررسی ویژگیهای آن باشد.