پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
کهننامه ادب پارسی
2383-0603
2383-0611
5
2
2014
08
23
فتوتنامة سلطانی؛ ضرورت تصحیح مجدد
1
22
FA
ابراهیم
استاجی
استادیار ادبیات، حکیم سبزواری
ebrahimestaji@yahoo.com
علی
تسنیمی
استادیار ادبیات ، حکیم سبزواری
ali_tasnimi@yahoo.com
مولانا حسین واعظ کاشفی سبزواری یکی از نویسندگان ذیفنون فارسی در قرن نهم هجری است. این نویسنده در بیشتر شاخههای علوم و شبهعلوم روزگار خود متبحّر و صاحب تألیف بوده است. یکی از مهمترین آثار او،<em> فتوتنامة سلطانی</em><em>،</em> از آثار ارزشمند ادبیات عامیانة تصوف بهشمار میرود. محمدجعفر محجوب این اثر را بیش از چهل سال پیش بر اساس دو دستنویس ناقص تصحیح کرده و، بر همین مبنا، به دلیل نقص و شمار اندک دستنویسها، نارساییهایی بدان راه یافته است. با توجه به اینکه نگارندگان در سالهای اخیر موفق شدهاند سه دستنویس دیگر از این اثر را کشف و تهیه کنند، لازم است تصحیح جدیدی از این اثر ارائه شود. با تصحیح جدید این اثرْ بسیاری از نقایص چاپ محجوب برطرف میشود و خوانندگان میتوانند به متنی منقّح و نزدیک به متن مورد نظر نویسنده دست یابند. نگارندگان در این مقاله بر آناند، با ذکر دلایلی چند، اثبات نمایند که تصحیح مجدد این اثر بر اساس پنج دستنویس موجود از<em> فتوتنامة سلطانی</em> گریزناپذیر است. بدیهی است با تصحیح مجدد و چاپ این اثرْ بخشی از فرهنگ عامیانة تصوف در قرن نهم هجری در معرض استفاده و داوری پژوهشگران این عرصه قرار خواهد گرفت.
ادبیات عامیانة تصوف,تصحیح مجدد,فتوتنامة سلطانی,کاشفی
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_1442.html
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_1442_ca110f23ddd1ea5ad3ec6db50819d42e.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
کهننامه ادب پارسی
2383-0603
2383-0611
5
2
2014
08
23
بررسی تطبیقی کاربرد صفتهای هنری در ایلیاد و ادیسۀ هومر و شاهنامۀ فردوسی
23
44
FA
سیدمحمد
امیری
استادیار ادبیات عرب، آزاد نجفآباد
dr.amiri@live.com
سیدعلی
محمودی لاهیجانی
دانشجوی ادبیات فارسی، دانشگاه نجف آباد
یکی از ویژگیهای سبکیِ مشترک در <em>ایلیاد</em> و <em>ادیسۀ</em> هومر و <em>شاهنامۀ</em> فردوسی کاربرد صفتهای هنری است. صفتهای هنری، با ارائۀ جزئیاتی از شخصیتها و اشیا و مکانهای داستان، ساختار توصیفی قدرتمندی را، به منظور شخصیتپردازی و تصویرسازی، بهوجود میآورند. همچنین، این صفتها، همراه با نام افراد، فرمولی را شکل میدهند که این فرمول بخشی از یک بیت را پُر میکند و نقش مهمی در وزن شعر ایفا مینماید. از این رو، میتوان گفت که صفتهای هنری به شاعر در توصیف و روایت و موسیقی شعر و به خواننده یا شنونده در درک بهتر و دقیقتر داستان یاری میرسانند. در پژوهش پیش رو، تلاش شده، با تعریف صفتهای هنری و ذکر انواع آن، تأثیر کاربرد این صفتها در شخصیتپردازی و تصویرسازی و وزنِ <em>ایلیاد</em> و <em>ادیسه</em> و <em>شاهنامه</em> نشان داده شود.
ادیسه,ایلیاد,شاهنامه,صفت هنری
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_1443.html
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_1443_13bc3adeda7be354c24b8ddab56b8144.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
کهننامه ادب پارسی
2383-0603
2383-0611
5
2
2014
09
22
دمی با نامة نامی: معرفی، تصحیح، و نسخهشناسی منشآت خواندمیر
45
73
FA
حسن
بساک
0000000257781667
استادیار ادبیات فارسی، پیام نور مشهد
hbassak@gmail.com
حسنیه
اسدی لاری
کارشناس ارشد زبان فارسی پیام نور مشهد
m.asadi@gmail.com
غیاثالدین بن همامالدین معروف به «خواندمیر»، مورّخ، منشی، شاعر، و نویسندۀ عصر تیموری، نوۀ دختری «میرخواند»، مؤلف کتاب <em>روضةالصفا</em>، است. <em>نامة نامی</em> ترسّل منشیانهای است زیبا و خواندنی با نثری آمیخته به نظم، شامل دیباچه، نُه فصل، و هر فصل شامل چندین بخش که در نسخ موجود با نام سطر و لفظ تقسیم گردید. خواندمیر این نامهها را در چهل و شش یا چهل و هفت سالگی، یعنی 925 یا 927 قمری، زمانی که مقیم هرات بود، برای اشخاص دیوانی ـ اعم از طبقات اعلی و اشراف ـ و طبقات عمومی جامعه به مناسبتهای مختلف به نگارش درآورده است. <em>نامة نامی</em> بر اساس شش نسخه تصحیح شده است. نسخة اساس، به شمارة 3411 متعلق به کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران، با قدمت بسیار، غلط کمتری داشت. <br /><em>نامة نامی</em>، این اثر گرانقدر، به واسطة امتیازاتی همچون شیوایی نامهها و داشتن اطلاعاتی دربارة علایم و اصطلاحات نگارشی تصحیح شد. این کتاب از منظر تاریخی نیز در روشنکردن زوایای تاریک تاریخ عصر تیموری و صفوی و نامبردن از اشخاصی همچون سلطانحسین بایقرا و فرزندان او و کمالالدین بهزاد برای پژوهشگران حائز اهمیت خاصی است.
تصحیح,خواندمیر,عصر تیموری,غیاثالدین بن همامالدین,منشآت,نامة نامی
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_1444.html
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_1444_b61dd0a0572cc4d134af3906bb5a87ed.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
کهننامه ادب پارسی
2383-0603
2383-0611
5
2
2014
09
22
ترسّل در عصر تیموری
75
98
FA
سیدامیر
جهادی
استادیار ادبیات فارسی دانشگاه کرمان
jahady2000@gmail.com
یکی از ادوار مهم و، در عین حال، کمتر شناختهشدة تاریخ ادبیات فارسی در زمینة ترسّل و دبیریْ عصر تیموری است. در این مقطع تاریخی منشیان بزرگ و نامداری چون عبدالواسع نظامی هروی، یوسف اهل، محمدعلی بن جمالالاسلام، معینالدین اسفزاری، ملّاحسین واعظ کاشفی، شهابالدین عبدالله مروارید (بیانی کرمانی)، خواجه جهان، جامی، و خواندمیر ظهور کردند و آثار ارزشمند و مهمّی در انشا و نامهنگاری برجای نهادند؛ آثاری که برخی از آنها، مانند <em>ریاضالانشا</em><em>ء</em> قاوان و <em>منشآت</em> <em>جامی</em>، صرفاً مجموعهمنشآت دیوانی یا اخوانی کاتباناند و گروهی نیز، مانند <em>ترسّل</em> اسفزاری و <em>مخزنالانشا</em><em>ء</em> کاشفی، به بیان مبانی نظری دبیری و کتابت همراه با نمونة نامهها پرداختهاند. در این مقاله، علاوه بر آشنایی با جریان کلّی کتابت و دبیری در عصر تیموری و بیان موازین نظری و عملی ترسّل و انشا در این عصر، به معرّفی محتوایی، سبکی، و ساختاری آثار ممتاز ترسّل و انشا نیز پرداخته شده است تا نمایی کلّی از کتابت این دوره و میزان تقلید یا نوآوری منشیان بهدست داده شود.
ترسّل,عصر تیموری,کتابت و انشا
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_1470.html
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_1470_3726196b8d9c745fa50031ea33095b60.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
کهننامه ادب پارسی
2383-0603
2383-0611
5
2
2014
09
22
سفر به جهان زشترویی کوش با تغییر پیرنگ گفتمان روایی کوشنامه از ژانر حماسی به ژانر عرفانی
99
123
FA
الهام
حدادی
دانشجوی دکتری ادبیات فارسی، پژوهشگاه
h_hadadi2000@yahoo.com
حسین
نجفدری
استادیار ادبیات فارسی، پژوهشگاه
ho_najafdari@yahoo.com
ابوالقاسم
رادفر
استاد ادبیات فارسی، پژوهشگاه
a.gh_radfar@yahoo.com
<em>کوشنامه</em>، با روایتِ جهانِ روایی کوش در ژانری حماسی، فرصت دیگری است برای همذاتپنداری مخاطب و سفر به جهان قهرمانِ داستان برای اقامت در ژانری عرفانی. روایت <em>کوشنامه</em> بر اساس «جهانپردازی روایی» از دو کلانجهان تشکیل شده است که رازی شگفتْ دو جهان این روایت را تغییری اساسی میدهد. هنر این راز در روایت <em>کوشنامه</em><em> </em>اینچنین است که ۱. ادراکی جامع از پیرنگ نهایی داستان بهدست میدهد؛ ۲. دو کلانجهان داستان را با همۀ مؤلفهها از یکدیگر متمایز میکند؛ ۳. باعث تغییر بافت متن میشود و، در نهایت، بستر گذر از ژانر حماسی به ژانر عرفانی را فراهم میسازد؛ ۴. تفاوتی شگرف میان قهرمان داستان حماسی <em>کوشنامه</em> با دیگر قهرمانان حماسی شکل میدهد؛ ۵. وجود و سپس گشایش این رازْ بسترِ همذاتپنداری را هم برای مخاطب زمان خلق اثر و هم مخاطب امروزی ایجاد میکند. این جستار بر آن است تا با نظریۀ دیوید هرمن در باب جهانپردازی روایی در تحول پیرنگ داستان، نظریۀ گریگ دربارۀ سفر به جهان روایت، و نظریۀ زمان روایی ژنت به بازنگری و خوانش راز روایت <em>کوشنامه</em> بپردازد. سرانجام، گره این روایت را دیورویی و زشترویی کوش و تغییر آن را پیر میگشاید.
جهانپردازی,روایت,کوشنامه,هرمن
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_1471.html
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_1471_b808d3ae4be21b78c9bb8d31dccfa0b2.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
کهننامه ادب پارسی
2383-0603
2383-0611
5
2
2014
09
22
مقایسة صفات و خویشکاریهای سروش در شاهنامه با متون مزدیسنی
125
144
FA
حسین
حیدری
استادیار گروه ادیان دانشگاه کاشان
golestan1387@gmail.com
محدثه
قاسمپور
کارشناس ارشد ادیان، دانشگاه کاشان
mqasempur@gmail.com
سروش یکی از مهمترین ایزدان اوستایی است که در <em>گاهان</em>، <em>اوستا</em>ی نو، و متون پهلوی خویشکاریهای مختلفی داشته و در ادبیات ایران پس از اسلام نیز نام و نقش او بر جای مانده است. فردوسی (د 411 یا ۴۱۶ ق)، حماسهسرای چیرهدست و بیبدیل ایران، در <em>شاهنامه</em>، در مقام گزارش باورهای دینی ایرانیان باستان، اوصاف و کارکردهایی را به سروش نسبت داده است. این مقاله، پس از بررسی تطبیقی ویژگیهای سروش در <em>گاهان</em>، <em>اوستا</em>ی نو، و متون پهلوی، اوصافی همچون نگهبانی، دینیاری، افسونگری، پیامرسانی از سوی اهورامزدا، نجاتبخشی، و خویشکاری پس از مرگ را با گزارش حکیم توس در <em>نامة باستان</em> مقایسه میکند و به این نتیجه میرسد که گزارش <em>شاهنامه</em> با متون مزدایی همسویی اندکی دارد و فردوسی خودآگاه یا ناخودآگاه تحت تأثیر باورهای ادیان ابراهیمی در باب ملائک، بهویژه جبرئیل، است و سروشِ او ترکیبی است از اوصاف دو سنّت ایرانی و سامی.
اوستا,جبرئیل,سروش,شاهنامه,فردوسی,متون پهلوی
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_1472.html
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_1472_a6df9043d328d38f0e9665add074c985.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
کهننامه ادب پارسی
2383-0603
2383-0611
5
2
2014
09
22
رسالة علمای اسلام؛ یک متن و چند روایت
145
159
FA
حمیدرضا
دالوند
استادیار زبانشناسی، پژوهشگاه
zurvandad@yahoo.de
میراث مکتوب زردشتیان به فارسی نوگنجینهای از آثار دینی ادبیات فارسی است که کمتر بدان توجه شده است. این متون بهتدریج از سدههای چهارم از بازتولید متون اوستایی و پهلوی پدید آمدند. امروزه، صدها رساله در حوزههای فقه، آیین، تفسیر، اسطوره، تاریخ، کلام، ادبیات، روایت، زبانشناسی، نجوم، و ... از دستوران کیش زردشتی برجای مانده است. کلام و مباحث کلامی، بهضرورت روابط زردشتیان و جامعة اسلامی، از دیرینهترین موضوعات ادبیات فارسی زردشتی است. مهمترین متن کلامی زردشتی به فارسی نو رسالة <em>علمای اسلام </em>است. هرچند از نخستین دهههای سدة نوزدهم پژوهشگران به این اثر توجه کردهاند، تا کنون شناخت درستی از بازماندههای آن صورت نگرفته است. آنچه شهرت دارد، از این رساله دو تحریر موجود است. این گفتار، با سنجش آنچه از رسالة یادشده برجای مانده، در پی آن است تا بر مبنای شواهد متنی و موضوعی برای بازسازی و تدوین مجدد قطعات پراکنده و گزیدههای مختلف آن پیشنهادی بهدست دهد.
ادبیات فارسی,رسالة علمای اسلام,زردشتیان,کلام,کلام زردشتی
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_1473.html
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_1473_143d03233f2dc2cd727b4bd39efdd248.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
کهننامه ادب پارسی
2383-0603
2383-0611
5
2
2014
09
22
چگونگی نقشِ عاملِ جنسیت در گزینش نوع شعر حماسی و غنایی
161
180
FA
روحانگیز
کراچی
دانشیار ادبیات فارسی، پژوهشگاه
R_karachi@yahoo.com
هدف از این پژوهش شناخت ارتباط جنسیت شاعر با گزینش نوع شعر است. پژوهش حاضر با طرح این پرسش شکل گرفت که آیا خلق انواع ادبی با جنسیتِ شاعر ارتباط دارد؟ در جستوجوی یافتن پاسخ علمی، کوشش شد تا این موضوع از چند زاویه بررسی شود و با تلفیقی از رویکرد روانشناسیِ جنسیت، نقد فمینیستی، و نقد ادبی رابطة ذهن و متن ادبی مشخص و تفاوت نوع شعر مردانه از شعرِ زنانه تشخیص داده شود.
در این زمینه شاعران حماسی و آثارشان شناسایی و سپس اطلاعاتی از زنانِ شاعر و اشعار آنها گردآوری شد. بر اساس این دادهها، در دورة زمانی سدة چهارم تا هشتم هجری قمری فقط مردان شعر حماسی سرودهاند و بیست زنِ شاعر این دوره به سرودن این شیوة شعری تمایلی نداشته و نوع غنایی شعر را برگزیدهاند. یافتههای تحقیق تأثیر دو عامل را در تفاوت این گرایش نشان داد: ۱. تأثیر علل درونی و تفاوت جنسی با منشأ زیستشناختی، فیزیولوژیک، و روانشناختی؛ 2. تأثیر علل بیرونی، همچون جامعه و سنتهای فرهنگی، در مناسبات زن و مرد در جامعه، شیوۀ رفتار، تجربۀ فرد، و گزینش نوعِ خاصی از شعر.
جنس,جنسیت,شعر حماسی,شعر زنانه,شعر غنایی,شعر مردانه,نوعِ شعر
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_1474.html
https://classicallit.ihcs.ac.ir/article_1474_02c78cc4b6adceae231c3bee31b6f7f8.pdf