پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیکهننامه ادب پارسی2383-06037320161220.تبارشناسی باورهای ملامتیانِ نخستین در متون صوفیانه1182581FAپیمان ابوالبشریدانشجوی دکتری تاریخ ایران دوره اسلامی، دانشگاه فردوسی مشهدهادی وکیلیدانشیار گروه تاریخ، دانشگاه فردوسی مشهدعلی ناظمیانفرددانشیار گروه تاریخ، دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20160923.در سده سوم هجری، مقارن با روی کار آمدن حکومت سامانی در خراسان بزرگ، جریانی زهدگرا به نام ملامتیه در نیشابور شکل گرفت که به دلیل تفاوتهای بنیادین با صوفیه و کرامیه در آداب و رسوم، مشهور شد. مخالفت ملامتیان با خرقهپوشی، تأسیس خانقاه، سماع و تشویق به فعالیتهای اقتصادی، آنها را از صوفیه و کرامیه تمایز بخشید و گسست معرفتی را نشان داد که پیش از آن در عرفان اسلامی سابقه نداشت. آموزههای کانونیِ ملامتیان در زمینه کسب و کار و همچنین اجتماعگرایی، زمینه را برای رشد و شکوفایی ایشان در بستر فضای شهری و تجارتپیشه و پویای نیشابور آن روزگار، فراهم کرد. این مقاله با استفاده از منابع کتابخانهای و رویکرد تبارشناسانه قصد دارد تعارض این آموزهها را با صوفیه آشکار و مهمتر از آن، همسویی خواستِ دانایی در ملامتیه را با خواست قدرت در معنای فوکویی، بررسی کند.پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیکهننامه ادب پارسی2383-06037320161221.تحلیلِ عبارتی مبهم در تاریخ جهانگشای جوینی (پیشنهادی برای ضبط عبارت «یک نفس بیکار نفسی»)19262879FAبهزاد برهاندانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تهران.Journal Article20160923.در این مقاله بر آنم تا با تأمّل در عباراتی از تاریخِ جهانگشایِ جوینی که به گفتۀ بیشترِ شارحان دارایِ تعقید و ابهام است، با رویکرد نقد تصحیح متن از قراینِ موجود در نثرِ عطاملک استفاده کرده و معنایی روشن به دست آورم. گویی ابهامِ مورد نظر، بیشتر ناشی ازتوجه نکردن به فاعلِ جملات و خوانشِ نادرست از عبارت «یک نفس بیکار نفسی» است. این امر، مصحّحان و شارحان را بر آن داشته تا به گمان تمسّک جُسته و ضبطی دیگر از «بیکار» ارائه دهند و به تبعِ آن، توضیحاتی نابجا بیاورند. من با نشان دادن مرجع ضمایر، یافتن قراینی از جناسهای «نَفَس» و «نَفس» در نثر عطاملک و قرینۀ ترکیبِ «یک نَفَس» در کنار تصحیفاش، تحلیلی دقیقتر از این عبارت ارائه میکنم. در این تحلیل نیازی به شک در ضبط نسخۀ قزوینی و شرحهایی که قرینهای در متن ندارند نیست و یکسره با شیوۀ نگارش عطاملک جوینی منطبق است.پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیکهننامه ادب پارسی2383-06037320161220.سیر آتش از اسطوره تا عرفان (ریشههای اسطورهای نمادهای مربوط به آتش در عرفان)27512582FAنوش آفرین کلانتردانشجوی مقطع دکترای زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه لرستانطاهره صادقی تحصیلیاستادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه لرستانمحمدرضا حسنی جلیلیاندانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه لرستانعلی حیدریدانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه لرستانJournal Article20160915.آتش به دلیل وابستگی زندگی بشر بدان، در اساطیر اغلب ملل، دارای قداست و اهمیت ویژه است. قداست آتش در اساطیر از نقشهای الهی و مینوی که بدان دادهشده تا آزمون، راهنمایی، پالایندگی و واسطگی زمین و آسمان را در بر میگیرد؛ علاوه بر این، در اساطیر برخی ملل، یکی از خویشکاریهای آتش، مجازات بدکاران است. آتش در ادیان کارکردهایی مشابه اساطیر دارد، اما این کارکردها از حیث ماهوی و چیستی، متفاوت است. در عرفان نیز شاهد برخی کارکردهای آتش هستیم که گمان میرود با اساطیر در پیوند باشد. این پژوهش برای یافتن ارتباط کارکردهای آتش در اساطیر و عرفان، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و شیوة جمعآوری اطلاعات کتابخانهای شکل گرفته است. نگارندگان پس از بررسی و تطبیق کارکردهای آتش در اساطیر، ادیان و عرفان به این نتیجه رسیدهاند که کارکردهای آتش در عرفان که برای تبیین معرفت، عشق، آفرینش و پلیدی به کار رفته است، از جهاتی با اساطیر و از جهاتی نیز با ادیان پیوند دارد. کارکردهای معرفت، عشق و پاککنندگی، مستقیم یا غیرمستقیم تحت تأثیر اسطورهها بوده است و کارکرد پلیدی با توجه به اینکه مطابق باورهای اسلامی، ابلیس از آتش خلق شده، نشأت گرفته از دین اسلام است.پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیکهننامه ادب پارسی2383-06037320161220.کارکرد معنایی و زیباشناختی تکرار در غزل حافظ53772584FAفاطمه کلاهچیاناستادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه رازیزهرا نظریکارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه رازیJournal Article20160913.هدف از این پژوهش، بررسی کارکرد معنایی و زیباشناختی تکرار در غزل حافظ است. بررسی غزل این شاعر بزرگ از منظر موضوع مورد بحث، میتواند به شناسایی بخش مهمّ دیگری از ذهنیات، تجربهها و ویژگیهای محتوایی و بلاغی شعر او بینجامد که تا کنون با جزئیات مطرح شده در این مقاله به آن پرداخته نشده است. یافتههای این پژوهش نشان میدهند، حافظ از تکرار واج به عنوان بارزترین گونهی تکرار در غزلیاتش بهره گرفته است. پربسامدترین صامتها در غزل او « س» ، « ش» و « ص» هستند. از سوی دیگر، مصوّت کوتاه « اِ» بیشترین جلوه را در میان مصوّتها دارد. این بسامدها کارکردهای هنری و محتوایی قابل تأمّلی دارند که در توضیح شواهد بدانها توجّه شده است. حافظ انواع تکرار را اغلب در بافت موضوعی- معناییِ عاشقانه- عارفانه به کار میبرد؛ امّا تبیین مضامین اجتماعی- انتقادی نیز از این منظر جایگاهی ویژه دارد که در طول مقاله به جزئیات و ظرایف هر یک خواهیم پرداخت. مهمترین کارکرد معنایی تکرار در اشعار عاشقانه – عارفانهی حافظ، انتقال عاطفهی اشتیاق و بیقراری و سپس اندوه و نارضایتی است. در بخش اجتماعی- انتقادی نیز، القای مفهوم طنز و تحقیر و نیز مفاخره و تفخیم، مهمترین کارکرد است. بارزترین نمود فرمی- بلاغیِ انواع تکرار در غزل این شاعر، واجآرایی و سپس جناس اشتقاق و تسجیع است.پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیکهننامه ادب پارسی2383-06037320161220.بررسی مبانی استعاری ضربالمثلهای دینی – مذهبی79972932FAزهره ملاکیاستادیار گروه زیان و ادبیات فارسی دانشگاه خلیج فارسمختار فیاضدانشجوی دکتری رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهانJournal Article20160912. بر اساس نظریهی استعاره مفهومی، مثلها که بخشی از اصطلاحات رایج زبان هستند بنیان مفهومی- استعاری دارند. بخش وسیعی از دانش متعارف جامعهی ایران که قابلیت برانگیختن مفاهیم را دارد به مذهب و اعتقادات دینی مربوط میشود. فرض بر این است که این مفاهیم گسترده دینی مبنای بسیاری از اصطلاحات رایج زبان فارسی بویژه ضربالمثلها قرار گرفتهاند و میدانی استعاری ایجاد کردهاند که رابطهی حوزههای مبدأ و مقصد از ضوابط خاصی تبعیت میکند. حدود دویست ضربالمثل پرکاربرد دینی مذهبی در این پژوهش انتخاب شده و پس از دستهبندی، در هر دسته از مثلها، نگاشتهای مرتبط ترسیم شدهاند و روابط مفهومی دو حوزهی مبدأ و مقصد انطباق داده شدهاند. تحلیل دادهها بر اساس دیدگاه استعاری لیکاف و کوچش(Kovecses) انجام شده که مثلها را گونهای استعارهی مفهومی با نگاشت عام خاص است، میشمارد. نتیجهی پژوهش این است که ضربالمثلهای فارسی که مبنای آنها فرهنگ دینی است استعارههایی مفهومی بیشتر از نوع استعارهی ساختاری هستند که در رابطهی دو حوزهی مبدأ و مقصد، به جز رابطهی عام خاص است، نگاشت ترسیم شده برای هریک، تعیین کنندهی رابطهی حوزههای مبدأ و مقصد است.پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیکهننامه ادب پارسی2383-06037320161220.بررسی تجربههای دینی نجمالدّین کبری در کتاب «فوائحالجمال و فواتحالجلال»991262621FAمحمود مهجوریدانشجوی دکتری رشتۀ زبان و ادبیّات فارسی، دانشگاه حکیم سبزواریعبّاس محمّدیاندانشیار زبان و ادبیّات فارسی، دانشگاه حکیم سبزواریJournal Article20160614. کتاب «فوائحالجمال و فواتحالجلال»، از آثار نجمالدّین کبری است. وی اساسیترین نظریّات خود، در مورد معرفت را در این کتاب بیان کرده و نیز از احوال باطنی و تجربههای عرفانی خود به دقت سخن گفتهاست. هدف این تحقیق نخست اثبات تجربههای نجم­الدین کبری به عنوان تجربههای دینی است، نه تجربههای عرفانی، به دلیل این­که مبتنی بر وحدت و اتحاد تجربهگر و تجربهشونده نیستند؛ و مسئلۀ دوم بیان دیدگاهها و عقاید نجمالدین بر اساس بررسی تجربههای شخصی وی در این کتاب است. تجربههای موجود در کتاب فوائح­الجمال را میتوان به سه دستۀ کلی تقسیم کرد. دستۀ اوّل؛ تجربههایی که خود نجمالدّین کبری، آنها را تجربه کرده و توصیف میکند. دستۀ دوم؛ تجربههایی که از متن استنباط میشود، که احتمالاً نجمالدّین آن­ها را تجربه کرده بوده است. دستۀ سوم؛ تجربههای دیگران که نجمالدّین تجربه را از زبان آن­­ها تعریف میکند. مبنای کار نگارندگان در این مقاله تجربههای دستۀ اوّل و ناب است