حماسه‌های رستم و خاندانش

نوع مقاله : علمی-تخصصی

نویسندگان

1 دکترای زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات

2 استاد بازنشسته دانشگاه تهران

چکیده

آنچه در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته است، حماسه‌های رستم و خاندان اوست.
یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد که داستان‌ رستم، اصلی سکایی دارد و این فرض با نبود نام رستم و زال در اوستا و طرح بسیار کمرنگ حضور این پهلوانان در ادبیات پهلوی، هر چه بیشتر تقویت می‌شود.
این قوم با رسیدن به شرق ایران و تغییر نام «زرنگ» به «سیستان»، با خود، آمیخته‌ای از فرهنگ «دولت‌شهرهای» آسیای مرکزی را به ارمغان آورده‌اند، فرهنگی که ملهم از بن‌مایه‌های ایرانی، یونانی و هندی بود و ضمناً با فرهنگ کوشانی و شکوفایی هنری آن بیگانه نبود.
فردوسی با توجه به روایات شفاهی و گاه مکتوب شرق ایران و خراسان بزرگ ـ که گوسان‌ها (خنیاگران) آن‌ را اشاعه داده بودند و اغلب در عصر او به کتابت درآمده بود ـ و تبدیل آنها به شعر عروضی، اثری درخشان پدید آورد.
فردوسی با کنار گذاشتن پهلوانان کهن، و محور ساختن رستم در تمام داستان‌های شاهنامه (از زمان منوچهر پیشدادی تا گشتاسب کیانی تقریباً 700 سال) سعی در حفظ وحدت اثر حماسی ایران ـ شاهنامه ـ داشته است.
سلسله نسب‌های به ‌دست آمده از منظومه‌های حماسی دیگر (بهمن‌نامه، فرامرزنامه، برزونامه، جهانگیرنامه،...) که تقریباً الگوهایی مشابه دارند، این فرض را تقویت می‌کند که همگی بر اساس یک متن و الگوی واحد، شکل گرفته‌اند.
بیشتر نام‌های به ‌دست آمده از افراد این خاندان پهلوانی، مربوط به منظومة بهمن‌نامه است. همچنین تعداد نام‌های به‌دست آمده از فرزندان مؤنّث این خاندان، در مقایسه با فرزندان ذکور آنها بسیار کمتر است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The Epic Adventures of Rustam and his Family

نویسندگان [English]

  • Nastaran Saffāri 1
  • Mazāher Musaffā 2
  • Zhāleh Amuzegār 2
1 P.H.D from Islamic Azād University: Research and Science Branch
2 Professor of Tehran University
چکیده [English]

The purpose of this study is to deal with the epic adventures of Rustam and his family. Research indicates that the story of Rustam has Sokai origins. Rustam and Zāl do not appear in Avestā and their very sporadic existence in Pahlavid literature approves that they have Sokāi origins.
When Sokaies arrived the eastern parts of Iran , they changed the name of "Zarank" into Sistān. This tribe brought a combination of the culture of the states of central Asia . This culture which was made of a combination of the Iranian, Greek and Indian themes, was also affected by the kushāni culture and its artistic proliferations.
Based on the oral traditions and the written legacy of the eastern parts of Iran and the Great khurāsan, which were propagated by Gusāns (troubadours), and were written at his time, Ferdowsi changed the prose texts into a very brilliant poetic work.
Ferdowsi, having set aside the ancient heroes, made Rustam the central hero of all the stories of the Shāhnāmeh and by starting from Manuchehr Pishdādi to the Kianid Goshtasp, he covered a period of almost 700 years, Ferdowsi’s main intention was to maintain the unity of Iran’s epic, the Shāhnāmeh.
The consideration of other dynastic works belonging to the same genre as the Shāhnāmeh intensifies this supposition that they all have been formed out of the same text and the same form. Some of these works are Bahmannāmeh, Farāmarz nāmeh, Borzūnameh, Jahāngirnāmeh, etc. Most of the names in this heroic family also exist in Bahmannāmeh. The names belonging to women are fewer than those belonging to men.

کلیدواژه‌ها [English]

  • myth
  • epic
  • Rustam
  • s Family
  • Garshāsp
  • zāl
  • sām